خردورزی پویا

دانش، آمیزه‌ای سیال از تجربیات، ارزش‌ها، اطلاعات ساخت‌یافته و نگرش‌های سنجیده است که چارچوب ارزشیابی و بهره‌برداری از تجارب و اطلاعات جدید را شکل می‌دهد. یکی از ویژگی‌های دانش، ابهامی و شهودی بودن آن درعین برخورداری از ساخت‌مندی مشخص است. به همین علت، می‌توان گفت که دانش، بخشی از پیچیدگی‌ ندانسته‌های انسانی است.
دانش، در انسان شکل می‌گیرد، حک و اصلاح می‌شود، تغییر می‌کند، توسعه می‌یابد و به سرمایه‌ای تبدیل می‌شود که نخستین حاصل آن ایجاد تمایز است. دانش، درصورت کاهش ارزش و از دست دادن توان کاربردی خود، به عوامل اصلی خویش یا در واقع اطلاعات و سپس داده‌ها، تبدیل می‌شود.
دانش و تجربه را حقیقت زمینی نیز دانسته‌اند. نکته مهم در این برداشت از دانش، تفاوت یافته‌های دانشی با برداشت‌های خیالی از واقعیات موجود است. دیگر اینکه دانش تمایل زیادی به داوری و تصمیم‌گیری دارد.خطراین ویژگی زمانی افزایش می‌یابد که زمینه جزمیت و عدم انعطاف‌ در داوری و تصمیم‌گیری، به دلیل پافشاری بر تغییرناپذیری برداشت‌ها، عقاید و یافته‌ها، فراهم آید. راه حل این مشکل، خودفراگیری به کمک قوانین سرانگشتی است. از این طریق، سرعت و انعطاف لازم برای واکنش در برابر مشکلات جدید و توان کافی برای پاسخگویی به پرسش‌های مطروحه به‌وجود می‌آید.
سازمان‌های تولیدی و خدماتی نوین، با نفی این نظر که سازمان‌ها پدیده‌هایی عینی، خنثی و صرفا تولید کننده یا ارائه‌دهنده خدمات براساس رسالت و ماموریت خود هستند، ازطریق افزودن ارزش‌ها و باورهای سازمانی به دانش عمومی موجود در سازمان و تلاش برای کاربردی کردن دانش پنهان افراد از طریق توسعه تبادلات علمی و تجربی کارکنان، سعی در کسب، تقویت و ارتقای دانش، به عنوان یکی از بزرگترین مزیت‌های ممکن در کسب‌وکارهای کنونی، دارند. آنها می‌خواهند با ایجاد بازار هدفمند دانش در داخل سازمان، از مرحله دستیابی اتفاقی و هزینه‌بر به دانش و یا اخذ دانش قدیمی سازمان‌های برتر، عبور کرده و به دانش اختصاصی خود دست‌یابند. برای این منظور، به انسان هایی دانشور، نظام‌هایی دانش محور و پارادایم‌هایی مبتنی بر دیدگاه دانش‌مداری سازمان نیاز است که از لحاظ نظری، بسیار ساده و ممکن به‌نظر می‌رسند، اما در عمل با پیچیدگی‌ها و دشواری‌هایی همراه است که با توجه به وضعیت نیروی انسانی، رسالت و ماموریت‌ها، خصوصیات جوامع محل فعالیت و شرایط عملکردی سازمان‌ها، از شدت و ضعف متفاوتی برخوردار است.
دانش‌مداری سازمان، تنها در استخدام افراد تحصیل‌کرده، هوشمند و آشنا با اطلاعات روز، خلاصه نمی‌شود. وجود فناوری وسیع و رسانه‌های مختلف اطلاع‌رسانی در داخل سازمان نیز نشانه تندآموزی و دانش‌محوری نیروی انسانی در فعالیت‌های جاری نیست. مدیریت دانش، در برخورداری از واحدی خاص با همین عنوان و صدور چند اطلاعیه و یا دستورالعمل، خلاصه نمی‌شود. حتی برگزاری آموزش‌های عمومی و تخصصی مورد نیاز کارکنان نیز بیانگر دانشوری افراد و سازمان نخواهد بود. اینها، می‌توانند ابزار کار مدیریت دانش باشند و هریک به نوبه خود مفید و موثرند، اما به عنوان شرط لازم، نمی‌توانند برای تبدیل اطلاعات به دانش و آشکار سازی بخش پنهان دانش موجود نزد افراد و نیز تبدیل و توسعه آن به دانش سازمانی، کافی باشند.
راز کوچکی را با شما در میان می‌گذاریم: دانش تا زمانی‌ که مجموعه‌ای فاقد اهداف روشن، ارزش‌ها و باورهای بنیادی، قابلیت تجزیه و تحلیل سریع، قدرت اجتهاد در شرایط خاص، بالندگی روزافزون، ساختار و فرایندمشخص، حجم متناسب با نیاز، انعطاف کافی و درنهایت توان تصمیم‌سازی باشد، اطلاعاتی پرحجم، ارزیابی نشده و گاه مکرر و زائد بیش نیست و مدیریت آن مفهومی ندارد زیرا برخورداری از این محفوظات صرف، هیچ ارزش افزوده و مزیت رقابتی ایجاد نخواهد کرد. ما به خردورزی پویای نیروی انسانی درتمامی سطوح سازمان نیازمندیم نه انبارش اطلاعات در بانک‌های الکترونیک. یادمان باشد که کسب و کار فردا، نیازمند مغز افزار است و تنها سازمان‌هایی باقی می‌مانند که منابع انسانی آن را تولیدکنندگان دانش تشکیل می‌دهند نه مصرف کنندگان دست‌وپا بسته اطلاعات.