اندوه دل

اندوه دلم اثر ندارد...شام سیهم سحر ندارد
گم شد ره مقصدم خدایا...ماهم زشبم خبر ندارد
شب امد نیامد...تب امد نیامد
در این غمکده جانم به لب امد نیامد
صد موسم عیش و طرب امد نیامد
نیامد نیامد دل و دینم بت چینم
که از باغ گلش غنچه بچینم
به چشمش بنشانم
به راهش بنشینم
دل و جان و جهان را
به پایش بنشانم
مه رویش چو ببینم

کاریکلماتور


اگر همه را دوست داشته باشیم خودمان را خوب نشناخته ایم
حتی منطق آهنین هم زنگ می زند
اگر تو هم مثل من فکر می کردی خداوند نو را می آفرید نه من را
بچه مثبت ترین موجود قدرمطلق است
ثروت از فقر بهتر است البته فقط از نظر مالی
من امسال یک ستاره ام شاید سال بعد یک سیاهچاله شوم
درختی که از خزان می ترسد به بهار نمی رسد
روز شبها عزادار است
دریای غم ساحل ندارد
ماهی در بی آبی غرق می شود
عده ای زندگی می کنند برای زنده بودن و عده ای زنده اند برای زندگی کردن
اگر دیوان حافظ را برای نمره گرفتن بخوانی مثل این است که شبها مهتاب را برای اضافه کاری تماشا کنی
انسان در حال افسوس گذشته را می خورد و نگران آینده است
انسان در خواب کابوس گذشته و رویای آینده را می بیند
وقتی شمع های جشن تولد را فوت می کنیم عمر گذشته مان را فوت می کنیم

استخدام

یکی از معضلات ما جوانان اشتغال و کار است شاید تا به حال برای استخدام به سازمان های دولتی مراجعه کرده اید و می دانید دو فاکتور مهم برای استخدام مدرک دانشگاهی و معدل و نیز قبولی در مصاحبه و آزمون است حال می خواهم یک نمونه از هزاران جوانانی که برای استخدام به یکی از سازمان های دولتی مراجعه می کنند ذکر کنم:جوانی با مدرک کارشناسی مهندسی به یکی از مراکز دولتی جهت استخدام مراجعه می کند و حد نصاب معدل را هم داشته است ودر آزمون کتبی هم قبول می شود اما قضیه اصلی از جایی شروع می شود که از طرف آن سازمان دولتی شخصی مامور تحقیق در مورد سوابق آن جوان می شود و طی تحقیقاتش متوجه می شود که یکی از اقوام دور آن جوان یک سارق سابقه دار و اکنون در زندان است و دقیقا به همین دلیل آن جوان را رد می کنند و او را استخدام نمی کنند این قضیه را در نظر بگیرید حال قضیه ای دقیقا متناقض با این قضیه را ذکر می کنم جوانی دیپلمه به سازمانی دولتی برای استخدام مراجعه می کند و بدون هیچ آزمون و یا مصاحبه ای و در حالی که یکی از شرایط استخدام داشتن مدرک حداقل کارشناسی بوده او را صرفا به خاطر این که پدرش عضو هیات علمی دانشگاهی بوده استخدام می کنند.به نظر شما آیا تاثیر اقوام و نزدیکان بر شخص آنقدر زیاد است که شخص مثل آنها خوب یا بد شود و هیچ تفاوتی با آنها نداشته باشد؟ دو نمونه تاریخی بارز برای رد این ادعا که حتما شما هم خوب می شناسید:پسر نوح و زن فرعون

ایده آل گرایی

در ادامه مطلب قبل دو نمونه از افراد ایده آل گرا ذکر می کنم:یکی دانشجویی در دانشگاه صنعتی شریف است که چون همیشه ایده آل فکر می کرد اعتقاد داشت باید تمام تحقیقات و آزمایش هایش به نتیجه برسد و چون آخرین آزمایشش به نتیجه نرسید دچار افسردگی و نا امیدی شد و خود کشی کرد دوم دانش آموزی که در دبیرستان تمام نمراتش 20 بود ولی در یک درس نمره 19.75 گرفت و به خاطر همین سه روز در کما بود اگر به این دو نمونه دقت کنیم متوجه می شویم که افرادی که هیچگاه طعم شکست را نچشیده اند و فکر می کنند شرایط همیشه باید مطابق خواسته آنان باشد با یک شکست کوچک نا امید و افسرده می شوند پس مشخص است که همه ما باید در زندگی شکست را تجربه کنیم تا خود را برای شکست هایی که در آینده ممکن است تجربه کنیم آماده کنیم به قول معروف :بادها همیشه در جهت دلخواه کشتی ها نمی وزند